تفاوت استارتاپ با کارآفرینی
تفاوت استارتاپ با کارآفرینی (کسب و کار)
یک نکته مهم در کارآفرینی ارزشآفرینی است.
به نظر میرسد واژه ارزشآفرینی معادل خوبی برای واژه کارآفرینی باشد.
ارزش و ارزشآفرینی بخش مهمی از مدلهای کسبوکار است که در آینده به انواع ارزش و طراحی آن میپردازیم.
جمله خیلی معروفی هست که میگوید: « یا ارزش ایجاد کن یا کلاً دور کارآفرینی را خط بکش!» به آخرین کالایی که در چند ماه گذشته خریدید فکر کنید،
چرا این کالا را خریدید؟ چرا این برند خاص را انتخاب کردید؟ کدام ویژگی باعث خرید این کالا شده؟ دلیل خرید شما معمولاً اطلاعات زیادی در مورد ارزشهایی است که آن کالا برایتان ایجاد میکند.
معمولاً در زمان خرید خیلی از کالاها (نه همه آنها) این احساس به شما دست میدهد که نسبت به پولی که بابت آن کالا پرداخت میکنید،
چیزهای بیشتری به دست میآورید، این یک معادله طلایی در کارآفرینی است! به عبارتی اگر شما ارزش مناسبی را به مشتریانتان عرضه کنید،
احتمال موفقیت شما خیلی زیاد خواهد بود.
کارآفرینی معمولاً یک فرآیند دارد. در متون دانشگاهی و کلاسیک، فرآیند کارآفرینی فرآیندی است
که با تشخیص فرصت توسط کارآفرین شروع میشود و سپس کارآفرین به ایدهپردازی حول محور فرصت میپردازد و یک سری ایده را بررسی میکند.
یک یا چندتا از این ایدهها را انتخاب میکند و به نوآوری در زمینه این ایدهها میپردازد،
بعد یک طرح کسبوکار پیرامون آن مینویسد و به دنبال تأمین مالی و نمونهسازی اولیه میرود. درنهایت سرمایه مالی بزرگتری تأمین میکند
و نمونه را در مقیاس انبوه میسازد و کسبوکاری پایدار راهاندازی میکند و باید همیشه دغدغه این را داشته باشد
که کسبوکارش را حفظ کند و سعی کند در مسیر رشد قرار بگیرد. به نوعی این فرآیند به دو بخش کلی تقسیم میشود:
بخش اول تشخیص فرصت درست و طراحی ارزش حول آن و اطمینان از استقبال محصول است
و بخش دوم طراحی یک کسبوکار، توسعه و حفظ آن.
استارتآپ چیست ؟
فرآیند استارتآپی یک ایده، به بخش اول این فرآیند مربوط میشود، یعنی جایی که شما با کلی ابهام روبرو هستید
و باید آنها را یکییکی رفع کنید، اعتبارسنجی انجام دهید و در صورت نیاز به تغییر، تغییرات را اعمال کنید.
به این تعریف دیو مک کلور در مورد مفهوم استارتآپ توجه کنید: «استارتآپ سازمانی است که درباره این سه مورد سردرگم است: محصولش چیست،
مشتریان آن که هستند و چگونه باید پول دربیاورد.»
تعریف استیو بلنک هم در مورد استارتآپها قابلتأمل است: «استارتآپ سازمانی است موقتی که در جستجوی مدل کسبوکاری گسترشپذیر و تکرارپذیر (و سودده) است.»
در این تعریف به مدل کسبوکار اشاره شده.
مدل کسبوکار تعاریف مختلفی دارد ولی اگر بخواهیم یک تعریف خودمانی از آن ارائه دهیم،
میتوانیم بگوییم که مدل کسبوکار روشی است که شما با استفاده از آن ارزشی را به دست مشتری میرسانید
و از این طریق درآمد کسب میکنید.
به کلمه موقتی در تعریف ارائهشده توجه کنید. شما بهمحض این که مدل کسبوکارتان را طراحی و اعتبارسنجی کنید و شرایط گسترشپذیری و تکرارپذیری در مورد آن صدق کند، کمکم از حالت استارتآپی خارج میشوید! پس شما تا ابد قرار نیست استارتآپ بمانید.
هنگامیکه واژهی استارتآپ شنیده میشود، ذهن مخاطب به صورت ناخودآگاه تعدادی جوان را تصور میکند که دور هم جمع شده و در حال ایدهپردازی، توسعه و خدماتدهی به مشتریان هستند. در چنین مواقعی به احتمال زیاد ماهیت آن سرویس یا خدمت چندان مورد توجه قرار نمی گیرد و به عبارت ساده تر مفهوم استارتاپ تنها با ویژگیهای ظاهری مورد قضاوت قرار میگیرد. درست به همین دلیل است که در بسیاری از اوقات تفاوت کسب وکار با استارت آپ قابل تشخیص نبوده و این دو مفهوم با یکدیگر جایگزین میشوند.
واقعیت این است که استارتآپها نوع خاصی از کسبوکار هستند، اما به دلیل تفاوتهای خاصی که بین آنها با مصادیق عام کسبوکار وجود دارد، آنها را استارتآپ مینامند. در ادامه سه تفاوت اصلی کسبوکارها با استارتآپها دارند بیان میشود.
اولین تفاوت کسب وکار با استارت آپ: رشد و مقیاسپذیری
اولین و اصلیترین تمایز استارتآپها با کسبوکارها در میزان رشدشان است. استارتآپها معمولا کسبوکارهایی هستند که با تکنولوژی سر وکار دارند و بنابراین اغلب هیچ محدودیت زمانی، مکانی و جغرافیایی برای آنها وجود ندارد. در واقع استارتآپها قادر هستند در یک لحظه به صدها نفر در جایجای دنیا خدمات ارائه کنند.
درست به همین دلیل است که هر شرکت تازه تاسیسی را نمیتوان استارتآپ نامید؛ به عنوان مثال یک آرایشگاه تازه تاسیس یا یک شرکت تولیدکننده مسواک (حتی اگر یک محصول نوآورانه ساخته باشد)، نمیتوانند استارتآپ باشند چون هر دو این بنگاههای تجاری در لحظه تنها قادرند به تعداد نفرات محدودی ارایه خدمت نمایند، اما یک موتور جستجو از آن جهت استارتآپ است که به طور همزمان میتواند نیاز هزاران نفر را برآورده کرده و رشد آن نیز به صورت نمایی اتفاق میافتد.
دومین تفاوت کسب وکار با استارت آپ: دریافت سرمایه
یک کسبوکار معمولی در مراحل اولیهی شکلگیری خود به دنبال درآمد ثابت و مکفی است. بنابراین هیچ نیازی به دریافت سرمایه و رشد کسبوکار خود ندارد. اما یک استارتآپ برای سریعتر کردن روند رشد نیازمند بودجهی بسیار زیادتری است. استارتآپها معمولا با ریسک شروع میکند، چون میخواهد روندهای قبلی را در هم شکند و یک ایدهی جدید را پیادهسازی کند، این نیز دلیل دیگری برای دریافت سرمایه توسطآنهاست.
رایجترین روشهای دریافت سرمایه که این روزها بیشتر استارتآپها از آنها استفاده میکنند، شتابدهندهها هستند. بسیاری از شتابدهندهها علاوه بر سرمایهگذاری، خدمات منتورینگ و فضای کاری نیز ارائه میکنند که باعث شده است همهی کسبوکارها یه سمت آنها روی بیاورند.
معرفی چند شتابدهندهی مشهور ایرانی
شتابدهندهی آواتک
دوره شتابدهی آواتک یک دوره ۴ ماهه است که در کنار مربیگری، آموزش و فضای کاری، استارتاپها به سرمایه نقدی ۲۵ میلیون تومانی نیز دسترسی خواهند داشت. در ازای این سرمایه و خدمات استارتاپها ۸ تا ۱۵ درصد از سهام خود را به آواتک منتقل میکنند. این شتابدهنده توسط محسن ملایری ساخته شده است و هدفگذاری کوتاهمدت آنها تا سال ۲۰۱۸ سرمایهگذاری روی ۱۰۰ استارتآپ است.
شتابدهندهی دیموند
این گروه نماینده شتاب دهنده امریکایی Plug & Play بوده و توسط احمدرضا مسرور که هماکنون نیز در Plug & play مشغول به کار است، تاسیس شده است. دیموند در مدت کوتاهی توانست علاوه بر تهران به شهرهایی همچون تبریز و شیراز نیز توسعه پیدا کند.
علاوه بر اینها، شتابدهندههای دیگری نیز در این حوزه در حال فعالیت هستند
که برخی از آنها فینوا، مپس، تریگاپ، نوپایار، سیمرغ، بردیا و … هستند. اگر در چنین مرحلهای قرار دارید، میتوانید با بررسی شرایط هر کدام، بهترین گزینه را انتخاب نمایید.
سومین تفاوت کسب وکار با استارت آپ: ایدهپردازی
در نهایت، سومین تفاوت بین استارتآپها و کسبوکارها در هویت ساخت آنها است. کسبوکارها اغلب ایدههای سنتی دارند، مثل آرایشگاهها، رستورانها، آژانسهای بازاریابی و بسیاری از کسبوکارهای مشابه دیگر که ایدهی خاصی پشت آنها وجود ندارد
دیدگاهتان را بنویسید